Sunday, December 31, 2006

مسابقه وبلاگ نویسی

اینک که در فضایی دوستانه و خودجوش به نام انجمن گرد هم آمده ایم، قصد داریم که اندکی به عقب برگردیم. به ابتدای مسیر. به آغاز ما شدن. به جایی که دانستیم با همگام شدن می توان مسیر را به گونه ای تازه تعریف کرد. اکنون ما در میانه راه هستیم. درست در میانه راه. در آغاز شاید که تنها بودیم ولی هم اکنون در کنار شما و شما در کنار ما گام بر می داریم. مسیر زندگی ما هم اینگونه است. در جایی تنها شروع کرده ایم ودر جایی به دیگران پیوستیم؛ در جایی نیازمند به یاری دیگران بودیم تا به اهداف خود برسیم و در جایی دیگر دیگران نیازمند ما بودند.
در این راستا کمیته ی فرهنگی اولین مسابقه وبلاگ نویسی را با موضوع ما شدن برگزار می کند.
**انتخاب عنوان و مطالب شما و همچنین عکس ها در وبلاگتان از امتیازات مسابقه است.

بیا ای خسته خاطر دوست!
ای مانند من دلخسته و غمگین
من اینجا بس دلم تنگ است. بیا ره توشه برداریم، قدم در راه بی فرجام بگذرایم....

با تشکر
کمیته فرهنگی

Tuesday, December 26, 2006

ما منتظریم

با وبلاگ کمیته ی خود در ارتباط باشید
ما منتظر مطالب و نظرات شما هستیم

comite_farhangi@yahoo.com

Sunday, December 24, 2006

تشکرنامه!!

شب یلدای خوبی بود. خیلی خوب و کمیته فرهنگی این خوب بودن رو مدیون همه ی شما دوستانی که لطف کردین و اومدین.
کمیته فرهنگی وظیفه ی خودش می دونه از بعضی از دوستان که ما رو تنها نگذاشتن تشکر ویژه کنه:
امین موحدی پور
نصیر نوبختی
علیرضا شهبازی
کورش عمویی
یاسمن نباتی
حدیث ادهمی
نیکو کلینی
و از همه ویژه تر از فریماه یعقوب پور و پدرشون برای حمایت از برنامه ی ما.

البته گلگی ما از جمعی از مهمانان برای حضور نداشتنشون همچنان پا برجاست، اللخصوص مهمانان ویژه ی مشاوران آموزش ( هدفدار)!!
با تشکر

همچنان یلدا


صبح صادق ندمد، تا شب يلدا نرود
سعدي

دي ماه، در ايران کهن، چهار جشن را در بر داشت : نخستين روز ماه دي - که موضوع اين گفتار است - و روزهاي هشتم، پانزدهم و بيست وسوم، سه روزي که نام ماه و نام روز يکي بود.

امروز، از اين چهار جشن تنها شب نخستين روز دي ماه، يا شب يلدا، را جشن مي گيرند. يعني آخرين شب پائيز، نخستين شب زمستان، پايان قوس، آغاز جدي و درازترين شب سال.

واژه يلدا سرياني و به معني ولادت است. ولادت خورشيد ( مهر، ميترا ) و روميان آن را ناتاليس انويکتوس يعني روز تولد ( مهر ) شکست ناپذير نامند.

بنابر باور پيشينيان، در پايان اين شب دراز، که اهريمني و نامبارکش مي دانستند ( و مي دانند )، تاريکي شکست مي خورد، روشنايي پيروز و خورشيد زاده مي شود و روزها رو به بلندي مي نهد، و : « ... نام اين روز ميلاد بزرگ است، مقصود از آن انقلاب شتوي است. گويند در اين روز نور از حد نقصان به حد زيادت خارج مي شود، و آدميان نشو و نما آغاز مي کنند و "پري" ها به ذبول و فنا روي مي آورند. »

زايش خورشيد و آغاز دي را، آيين ها و فرهنگ هاي بسياري از سرزمين هاي کهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزي که خورشيد از چنگ شب هاي اهريمني نجات مي يافت و روزي مقدس براي مهر پرستان بود.

برپایی آیین های ايراني یا مشابه آن در سراسر اروپا وجود داشته چرا که تا قبل از رواج مسیحیت، میترایسم یا آیین مهرپرستی دین رایج این ناحیه بوده و حتی بعد از گرویدن به مسیحیت نیز تا قرن ها جشن کریسمس و ژانویه رواج نداشته است. بر اساس شواهد باستاشناختی و تاریخی موجود در آغاز سده چهارم میلادی بیش از 300 معبد میترائی (مهرابه) در ایتالیا وجود داشت و قاطبه مردم یلدا (تولد مهر) را جشن می گرفتند. در ضمن اين آئين توسط لژيونرهای رومی به مناطق تحت نفوذ امپراطوری از جمله آلمان، اتريش و انگلستان انتقال يافت و مهرابه های متعددی در آن كشورها ساخته شد. در سال ۱۹۵۴ بقايای يك مهرابه هنگام باز سازی "وُلبروک هاوس" لندن كه در زمان جنگ آسيب ديده بود كشف شد و پس از مدتی آنرا كنده و در كنار "کویین ویکتوریا استریت" در نزديكی "بنک" بازسازی كردند و هم اكنون در تمام روزهای هفته در ۲۴ ساعت در آنجا قابل رويت است. اما از اوایل قرن چهارم به تدریج آیین میترایسم و سنن آن از اروپا برچیده شد. امپراطور كنستانتين اول، مشهور به "پدر كليسا" كسی است كه پايتخت رم شرقی را بنا كرد و به نام خود آنرا قسطنطنيه ناميد. او در سال ۳۱۲ ميلادی ايتاليا و رم را تسخير كرد و علاقه داشت دين مسيح را در ايتاليا رواج دهد ولی چون نميتوانست مستقيما با ميترائيسم مقابله كند، در سال ۳۱۲ فرمانی را در ميلان برای آزادی و برابری مذاهب صادر كرد و دستور داد كه چون مسيحيان حضرت عيسی را مظهر نور ميدانند آنها نيز يلدا را به عنوان روز تولد مسيح جشن بگيرند. اين موضوع را مسيحيان متعصب نپذيرفتند زيرا آنها برپائی جشن تولد مخصوصا يلدا را يك آئين مربوط به كافران و مشركين می دانستند. تغيير و تصحيح تقويم بار ديگر در قرن شانزدهم انجام گرفت. در سال ۱۵۸۲ به دستور پاپ گرگوری سيزدهم روز بعد از چهارم اكتبر روز ۱۵ اكتبر اعلام شد. پس از گذشتن متجاوز از چهار قرن اين فرمان و دستورات ديگر از قبيل قرار دادن اول ژانويه به عنوان اولين روز سال به صورت كلی مورد قبول مردم واقع شده است ولی قسمتهائی از كليسای ارتدكس اين تقويم و پيشنهادهای كنفرانس (نيسه آ) را قبول ندارند و تاريخهای مذهبی را بر مبنای تقويم جولين حساب ميكنند (فتح راضی 1382؛ Miller 1993).

در سدهً چهارم ميلادي بر اثر اشتباهي که در محاسبهً کبيسه ها رخ داد روز 25 دسامبر را (به جاي روز 21 دسامبر) روز تولد ميترا دانسته و تولد عيسي مسيح را نيز در اين آغاز سال قرار دادند. اشارهً سنايي نيز به اين تقارن است :

به صاحب دولتي پيوند، اگر نامي همي جويي که از پيوند با عيسي چنان معروف شد يلدا

بنا بر اين نويل اروپايي (سالروز تولد مسيح) همان شب يلدا است، و نويل واقعي، يعني انقلاب شتوي در سي آذر برابر با بيست و يکم دسامبر است.

از مقاله ها و پژوهشهاي فراواني که دربارهً يلدا شده، در لغت نامه دهخدا، چکيده اي از برهان قاطع، انندراج، حواشي علامه قزويني بر آثار الباقيه شرح پور داود بر يشت ها، فرهنگ پارسي دکتر معين و يادداشت هاي مرحوم دهخدا آورده، که نقل آن بي مناسبت نخواهد بود :

يلدا واژه سرياني است به معني ميلاد عربي، و چون شب يلدا را با ميلاد مسيح تطبيق مي کرده اند، از اين رو، بدين نام ناميده اند. بايد توجه داشت که جشن ميلاد مسيح که در 25 دسامبر تثبيت شده، طبق تحقيق، در اصل جشن ظهور ميترا بوده که مسيحيان در قرن چهارم ميلادي آن را روز تولد مسيح قرار دادند. يلدا اول زمستان و شب آخر پاييز است که درازترين شب هاي سال است. و در آن شب، يا نزديک بدان، آفتاب به برج جدي تحويل مي کند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک مي انگاشتند. در بيشتر نقاط ايران در اين شب مراسمي انجام مي شود. شاعران زلف يار و همچنين روز هجران را از حيث سياهي و درازي بدان تشبيه کنند. و از شعرهاي برخي از شاعران مانند سنائي، معزي، خاقاني و سيف اسفرنگي، رابطه بين مسيح و يلدا ادراک مي شود. يلدا برابر با شب اول جدي و شب هفتم دي ماه جلالي و شب بيست و يکم دسامبر فرانسوي است.

انگيزه هاي پايدار ماندن اين جشن را مي توان، از جمله بدين گونه برشمرد :

1- شب زايش خورشيد ( مهر ) است، از باورهاي ديني کهن.

2 - بلند ترين شب سال، يعني طولاني ترين تاريکي است، نشانهً اهريمني شبي شوم و ناخوشايند که از فردا به کوتاهي مي گرايد.

3 - پايان برداشت محصول صيفي و آغاز فصل استراحت در جامعهً کشاورزي است. همهً قشرها و گروههايي که از فراورده هاي کشاورزي و تلاش کشاورزان بهره مندند، در جشن نخستين روز دي ماه و برداشت محصول، در شگون و شادي کشاورزان شرکت مي کنند.

« و ... در اين روز پادشاه با دهقانان و برزگران مجالست مي کرد و در يک سفره با ايشان غذا مي خورد، و مي گفت (...) قوام دنيا به کارهايي است که به دست شما مي شود. »

آيين و جشن شب يلدا و يا شب چله بزرگ، تا به امروز در تمامي سرزمين کهنسال ايران و در بين همه قشرها و خانواده ها برگزار مي شود.

يلدا را همچنين مي توان جشن و گردهمايي خانوادگي دانست. در شب يلدا خويشاوندان نزديک در خانهً بزرگ خانواده گرد مي آيند. به بياني ديگر در سرماي آغازين زمستان، دور کرسي نشستن و تا نيمه شب ميوه و آجيل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش کردن از ويژگي هاي شب يلدا است.

جشن خانوادگي : برگزاري مراسم يلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آييني خانوادگي است، و گردهمايي ها به خويشاوندان و دوستان نزديک محدود مي شود. در کتاب ها و سندهاي تاريخي به برگزاري مراسم شب يلدا اشاره اي نشده است. ابوريحان بيروني از جشن روز اول دي ماه، که آن را خرم روز نامند، در دستگاه حکومتي و پادشاهي ياد مي کند و نامي از شب يلدا در ميان نيست، که مي توان به دليل خانوادگي و همگاني و غير رسمي بودن آن دانست.

کنار کرسي : بي گمان براي جوانان نسل امروز کرسي گذاشتن، کنار يا دور کرسي نشستن نياز به توضيح و توصيف دارد. ابزارهاي گرمازاي تکنولوژي جديد - و نيز عامل هاي ديگر - کرسي و فرهنگ مربوط به آن را به دست فراموشي سپرده است. در زمستانها، استفاده از کرسي براي گرم کردن خانه و دور کرسي نشيني معمولا از شب يلدا، نخستين شب زمستان، شروع مي شد و تا پايان چلهً بزرگ - و در برخي خانواده ها تا پايان چلهً کوچک - ادامه داشت. اعضاي خانواده از کوچک و بزرگ، دور کرسي، که روي آن را ميوه و آجيل پوشانده بود، مي نشستند.

تا مي توان ز فرش چو کرسي جدا مباش آتش به فرق ريز و مکن اختيار برف ( ميرالهي همداني )

خوراک : در همهً جشن ها و آيين ها، در جامعه هاي ابتدايي يا متمدن، خوردن و آشاميدن بخشي از مشغوليت ها و سرگرمي هاي جمع را تشکيل مي دهد.

براي شب يلدا، خوراک ويژاه اي نمي شناسم، و تهيه شام بستگي به وضع اقتصادي و روند تغذيه خانواده دارد. خوردني هاي ويژه شب يلدا ميوه هاي فصل تابستان چون خربزه، هندوانه، انگور، انار، سيب، خيار، به و مانند آن است. ميوه هايي که مي بايستي در اين شب تمامي آنها بجز سيب و به خورده شود و چيزي براي فردا، يعني فرداي زمستان باقي نماند. ميوه هايي را که شب يلدا بر آن مي گذشت نمي خوردند.

به ياد دارم، تا سال 1323 که در کوهبنان ( از بخش هاي کرمان ) بودم، در خانهً روستايي ما، خربزه و هندوانه و انار را در انبار گندم مي گذاشتند و انگور را يا همچنان که بر درخت بود، در کيسه ها مي کردند و يا در جايي خنک به بند مي آويختند. و در شب يلدا تمامي آنها مي بايستي خورده شود.

آجيل و شب چره که شامل دانه هايي چون گندم و نخود برشته، تخم هندوانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجير و توت خشک است، در بسياري از شب نشيني ها، مهماني ها و گردش ها فراموش نمي شد. ولي در شب يلدا مي بايست ( و مي بايد ) بر سر سفره باشد. خوردني هاي شب يلدا، در واقع، ميوه و آجيل است نه غذا. برخي از خانواده ها در شب يلدا، پس از خوردن شام، براي شب نشيني شب يلدا به خانهً خويشاوند بزرگتر مي روند.

فال حافظ : يکي از رسم هاي شب يلدا، فال حافظ گرفتن است. اگر رسم ها و آيين هاي ديگر يلدا را ميراثي از فرهنگ چند هزار ساله بدانيم ( که بايستي چنين باشد )، ولي فال حافظ گرفتن در شب يلدا - و نيز در تيرما سيزه شو ( جشن تيرگان در مازندران ) - در سده هاي اخير به رسم هاي شب يلدا افزوده شده است.

فال حافظ گرفتن، در شب نشيني هاي زمستان و مناسبت هايي چون چهارشنبهً آخر ماه صفر، چهارشنبه سوري، شب سيزده صفر، بعد ازظهر سيزده بدر، تيرما سيزه شو ( جشن تيرگان در مازندران ) نيز از باورهاي همگاني است ر... و در شب يلدا گويا بيشتر وصف الحال است. ممکن است در شب يلدا، براي فال حافظ گرفتن، به خانً ملا و باسواد محل رفت :

در روستاي کاورد دودانگه ساري، خواندن کتاب حافظ چندان رونقي ندارد. تنها در سال يک بار، آن هم در شب يلدا از ديوان حافظ فال مي گيريم. براي فال گرفتن غروب شب يلدا همسايگان و نزديکان، با آجيل و ميوه به خانهً ملاي ده مي رويم، که فال ما را گرفته و ببيند چه سرگذشتي دربارهً ما نوشته است.

همه رسم ها و آيين هاي شب يلدا را ( بجز دور کرسي نشستن، که به اصطلاح نتوانسته است حرف خود را بر کرسي بنشاند ) تا آنجا که پژوهش ها اجازه مي دهد، در همهً شهرها و آبادي ها سراغ داريم.

پژوهش و مطالعهً کمي دربارهً برگزاري آيين ها و رسم هايي که همگاني است و جنبهً خانوادگي دارد آسان نيست، و تنها مي توان نمونه هايي انگشت شمار را مشاهده و مطالعه کرد.

امروز نمود برگزاري آيين و رسم شب يلدا را ميتوان در روزهاي بيست و نهم و سي ام آذرماه، در بازارها و فروشگاه هاي ميوه و آجيل فروشي ها ديد. اين خريدها تا پاسي از شب يلدا ادامه دارد. در آخرين لحظه ها نيز کساني را مي بينيم که از سر کار برگشته و ميوه هايي چون خربزه و هندوانه و انار را که به آساني نمي توان در بخچال نگهداري کرد، مي خرند.

باشد که اين جشن و آيين، که در حد جشن نوروز و به روايتي، خود جشن نوروز و سال نو بوده، با وجود اشاعه و دگرگوني هاي فني و صنعتي امروز، به عنوان گوشه اي از نمودهاي فرهنگي و قومي و تاريخي اين مرز و بوم، به دست فراموشي سپرده نشود.

همهً شب هاي غم آبستن روز طرب است يوسف روز ز چاه شب يلدا آيد

محمود روح الاميني



مطلب فوق توسط مهدیه نوروزیان برای شب یلدا فرستاده شده بود که به خاطر شرایط خاص نشد که پستش کنیم.

با تشکر

Sunday, December 17, 2006

عمرتون صد شب یلدا
دلتون قد یه دریا
توی این شبای یلدا
یادتون همیشه با ما

"کمیته فرهنگی برگزار می کند"
دومین گردهمایی دوستانه اعضای انجمن و کمیته ها در شب یلدا. این بار در جمعی دوستانه تر و متفاوت تر منتظر شما هستیم تا هم شمارو از فعالیت های انجمن آگاه کنیم و هم اینکه نظرات شما رو در مورد فعالیت کمیته ها و انجمن بشنویم.
مکان: زعفرانیه - خیابان مقدس اردبیلی - نبش کوچه حیدری- ساختمان پسیان (بانک پارسیان)
زمان : پنج شنبه- ساعت 15 الی 17
به صرف انار ، هندوانه ، آجیل، فال حافظ و مهربانی شما!!!!

با تشکر کمیته فرهنگی



Sunday, December 10, 2006

آغاز ها همیشه دشوارند،حتی ساده ترینشان



اولین جلسه همگانی کمیته فرهنگی روز پنج شنبه 16/9/85 برگزار شد و اولین برنامه عملی کمیته تدوین شد. یکی از فعالیت های کمیته فرهنگی کتاب خوانی و نقد کتاب است.
از میان کتاب های پیشنهاد شده از سوی اعضای کمیته، کتاب پیشنهادی یاسمن نباتی - زندگی عاقلانه، نوشته دکتر آلبرت الیس - با اکثریت آرا انتخاب شد.


وبلاگ کمیته فرهنگی منتظر مقاله ها و نوشته های شما هست.

با تشکر

Friday, December 8, 2006

رفتن، آغاز است


درين زمانه بي هاي و هوي لال پرست

خوشا به حال كلاغان قيل و قال پرست

چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را

براي اين همه ناباورخيال پرست

به شب نشيني خرچنگ هاي مردابي

چگونه رقص كند ماهي زلال پرست

رسيده ها چه غريب و نچيده مي افتند

به پاي هرزه علف هاي باغ كال پرست

رسيده ام به كمالي كه جز انا الحق نيست

كمال دار،براي من كمال پرست

هنوز زنده ام و زنده بودنم خاري ست

به تنگ چشمي نامردم زوال پرست


محمد علي بهمني